جدول جو
جدول جو

معنی تایان بهادر - جستجوی لغت در جدول جو

تایان بهادر
(بَ دُ)
از امراء ترک و رسول امیر تیمور گورکان به نزد ’زنده حشم’. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 405 و 420 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بَ دُ)
نام یکی از امراء بزرگ هلاکو. در حبیب السیر آرد: و چون این خبر (خبر بازگشتن سپاهیان هلاگو از تسخیر قلعۀ گردکوه) یکی از امرای بزرگ را که مشهور بود به غازان بهادر به تأدیب شمس الملوک و استندار شهر اکیم نامزد فرمود و چون غازان بهادر به مازندران درآمد شمس الملوک مرکز دولت خالی گذاشت و شهراکیم نیز نخست خیال گریز کرده بالاخره نزد غازان رفت و از تقصیر خدمت لوازم اعتذار و استغفار به تقدیم رسانید و غازان او را مشمول نظر اشفاق گردانیده چون این معنی بر ضمیر شمس الملوک واضح گشت او نیز به خدمت غازان شتافت. غازان از دیوان خان منشور حکومت ایشان را امضا فرموده خود در آمل ساکن گشت... (حبیب السیر چ خیام طهران ج 3 ص 331)
لغت نامه دهخدا